مامان و بابام دیروز رفتند کربلا.
ما سه نفری بردیم دم ترمینال رسوندیمشون .موقع خداحافظی محمدجواد پشت سرشون گریه کرد و نمیخواست بذاره برن.
عصری که زنگ زدم به موبایل مامان اینا گفتند موقع سوار شدن به اتوبوس یکی با صدای بلند گفته بوده"برای اونایی که اومدن بدرقتون وگریه کردن بلند صلوات بفرستید"
و محمدجواد ما هم جزو واجدین شرایط بوده ...
چه قدر سادگی و لطافت و احساس زود جواب خودشو دریافت میکنه ...
کلمات کلیدی: