سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدا در سپاس گفتن را بر بنده‏اى نمى‏گشاید حالى که در نعمت را به روى او ببندد ، و در دعا را بر روى او باز نمى‏کند و در پذیرفتن را بر وى فراز . و در توبه را به روى بنده نمى‏گشاید و در آمرزش را بر وى به‏بندد و استوار نماید . [نهج البلاغه]

 

یک هفته پیش ،

محمدجواد: مامان ما میمیریم؟

من: آره میمیریم.

محمدجواد: تو هم میمیری؟

من: بعله.

محمدجواد: نه من دوست ندارم بمیری... اونوقت من چیکار کنم؟ نمیر مامان نمیر ... همینجوری بمون... با هم زندگی کنیم.

من: نمیشه . بالاخره همه میمیرن...

محمدجواد: من چی ؟ منم میمیرم ؟

من : تو هم میمیری.

محمدجواد:نه ... نه...

من: ما همه میمیریم اما اگه آدمای خوبی باشیم میریم بهشت و اونجا دوباره با هم زندگی میکنیم. اینکه اینهمه حرص و جوش نداره.

محمدجواد: آدمای خوبی باشیم یعنی چی؟ یعنی مشقمون زود بنویسیم. شبا زود مسواک بزنیم و به موقع بخوابیم... حرف آقامونو گوش کنیم...

من: اینا هم هست ولی باید گول شیطونو نخوریم .نماز بخونیم دروغ نگیم ....

 

امروز توی خیابون،

محمد جواد: مامان ما میمیریم.

من :آره بابا ...قبلا که بهت گفتم میمیریم.

محمدجواد: یعنی دیگه نیستیم؟

من: چرا بازم هستیم ولی یه کمی تغییر میکنیم( من توی دلم:خدایا به دادم برس .جواب این بچه رو چه جوری بدم!).

محمدجواد: نه اگه تا آخر بمیریم چی؟

من: تا آخر دیگه چه جوریه؟

محمدجواد:ببین مامان اگه ما یه کاغذ و هی خورد کنیم و خورد کنیم ...کوچیک و کوچیک میشه تا آخرش که دیگه هیچی نمیمونه...یعنی هیچی نیست دیگه. ما هم اونجوری میشیم؟

من : نه ما فرق داریم................امممممممممم..........اااااااااااااا.............!!!!!!!!!!!!

محمدجواد: من میدونم ما وقتی مردیم میذارنمون توی قبر رومون سنگ میذارن........

من: مامان یه کم صبر کن تا فکر کنم بعد بهت میگم چی میشیم!!!!!!!!!!!!!

 

-----------------------------------------------------------------

پی نوشت: فطرت بشر از عدم و معدوم شدن متنفره. روح این پسر کوچولو به دنبال حقیقت میگرده میخواد  ببینه ماهیت مرگ چه جوریه و ما آیا بعد از مرگ معدوم میشیم یانه روحی داریم که باقی میمونه و جاودانه است

مادرانه: کوچولوی متفکر بهت افتخار میکنم. فکر میکنم وکتاب میخونم تا جواب سئوالاتو به بهترین شکل ممکن بدم.خوشحالم که فکر میکنی ... از اون فکرهایی که عبادته باعث رشد شخصیت میشه... خوشحالم که بزرگ شدنتو میبینم.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خانوم خونه 92/2/23:: 4:35 عصر     |     () نظر

درباره

خانوم خونه
خانوم خونه هستم .گاه گاهی مینویسم از خودم و زندگیم ،نوشتن بهم حس خوبی میده و کمک میکنه خودمو بهتر بشناسم . قبلا یه وبلاگ داشتم که متاسفانه به دلایلی مجبور شدم ازش اثاث کشی کنم . و خوشحالم که میتونم ادامه همون مطالبو اینجا بنویسم. لطفا این وبلاگ را لینک نکنید!
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
پیوندها
لیست یادداشت‌ها
آرشیو یادداشت‌ها