سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تفکرت برایت بینش می آورد و مایه عبرت گرفتن تو می گردد . [امام علی علیه السلام]

( لقد خلقنا الانسان فی کبد) همانا انسان را در رنج و سختی آفریدیم...

عصبانی و خسته و غمگین بودم ... امتحانات ... وقت کم ... میهمانی و میزبانی و .... آقای خونه و مسافرت های پیشنهادیش و تفریحات مورد علاقه اش که البته من دوست ندارم ... محمدجواد ونق نق های خودش وخاله های مهد قرآن ...فکر و خیالهای عجیب و غریب خودم ... کم کم داشتم فکر میکردم که دنیا دارد تمام میشود یا نه که دنیا دارد سرم خراب میشود ...

تلویزیون را روشن کردم به امید شنیدن صدای اذان ...هنوز زود بود قاری قرآنی میخواند(لقد خلقنا الانسان فی کبد) ...

پس اگر همه انسانها در سختی هستند... هرکس به نوعی ... چاره چیست ... اصلا چرا؟...

فکری به ذهنم رسید ...چاره اش شاید صبر باشد ...نه صبر با جزع و فزع بلکه منظورم صبر توام با متانت است . شاید در این صبرها تولدی باشد ...تولد از انسان کوچک و ضعیف به انسان قوی و پر استقامت ...تبدیل شدن به انسانی که بتواند رحمت و نعمت را درک کند ...تغییر کردن به انسانی که بتواند در بهشت پروردگار ساکن شود ...یانه بهتر انسانی که از ملائک بگذرد و برسد به آنجایی که ایوانش بلند است ...

خدایا رهایم نکن از نوع مشکلاتم معلوم است که چقدر ضعیفم ... معبودا تورا میپرستم  و به معاد و جزا ایمان دارم و گواهی میدهم به ختم رسل حضرت محمد (ص) و به امامان دوازده گانه (ع) و به معصومیت حضرت صدیقه کبری(س) ...

اما جاهل و نادانم ... پای در راه گذاشته ام اما چشمهایم کور است ...گوشهایم خوب نمیشنود ... شیطان گاه گاه بر من غلبه میکند و بیراهه را راه جلوه میدهد ... میترسم از ظلمات دوری از تو ... میترسم...

ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده...

                                                                                     


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خانوم خونه 90/2/18:: 7:49 عصر     |     () نظر

 

 

آن روز تمام آسمان نیلی بود

بر دوش علی(ع) بیعت تحمیلی بود

وقتی ثمر باغ فدک قسمت شد

ای وای که سهم فاطمه (س) سیلی بود...

 

                                       -------------------------------------

مجذوب همان غم غریبش شده بود

از عشق،فقط همین نصیبش شده بود

بین در و دیوار در آن روز کبود

محبوب به قربان حبیبش شده بود

                                         

                                        ------------------------------------

این قصه تازیانه ات را چه کنم ؟

این آتش و دود خانه ات را چه کنم؟

نیلوفر نیلی من ای یاس سپید!

خطهای کبود شانه ات را چه کنم؟

 

                                         ---------------------------------

بی عاطفه ها روح ولی را کشتند

آینه ی عشق ازلی را کشتند

 ای تیغ دو دم که خفته ای! میدانی

با کشتن فاطمه علی (ع) را کشتند؟

 

                                        ---------------------------------- 

 

ایام غم و مصیبت سیده النسائ تمام زمانها حضرت فاطمه زهرا(س) بر تمامی حق جویان عالم از اولین تا آخرینشان در آخر الزمان تسلیت باد ،که این غم غمی ماورائ زمانها و زمینها ست ،این غم غمی ابدی است که حق جویان با آن به دنیا میآیند و با آن از دنیا می روند ...

کلمات در ذهنم رنگ می بازند ،غمها، شادیها ، روزمره گیها ... به مسلمانان جهان و جنبشهایشان که فکر میکنم  زندگی عادی و اتفاقهایش برایم سطحی میشود و بی معنی تر از آن که نوشتنی باشد ...  وقتی اول کلامم یادی از مصائب مظلومه عالم حضرت زهرا(س) شد کلام از دستم رفت...

التماس دعا...


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خانوم خونه 90/2/14:: 6:34 عصر     |     () نظر

درباره

خانوم خونه
خانوم خونه هستم .گاه گاهی مینویسم از خودم و زندگیم ،نوشتن بهم حس خوبی میده و کمک میکنه خودمو بهتر بشناسم . قبلا یه وبلاگ داشتم که متاسفانه به دلایلی مجبور شدم ازش اثاث کشی کنم . و خوشحالم که میتونم ادامه همون مطالبو اینجا بنویسم. لطفا این وبلاگ را لینک نکنید!
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
پیوندها
لیست یادداشت‌ها
آرشیو یادداشت‌ها