سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جبرئیل همراه هفتاد هزار فرشته پس از نمازظهر نزدم آمد و گفت : . . . ای محمّد ! هرکس با جماعت بودن را دوست داشته باشد، خداوند و همه فرشتگان دوستش خواهند داشت . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

 

                  

                   

 

عید شروع امامت حضرت مهدی(عج) مبارک.

 

 

                           

مثل همیشه آقای خونه تشریف ندارند(اهواز هستند).اینو مینویسم که یادم نره چقدر مارو تنها میذاره.البته بنده خدا گناهی نداره چیکار کنه شغلش اینه دیگه.

محمدجواد همین جا کنارمه و داره مشق مینویسه. تازه به درس خ رسیدن.خیلی خوشش میاد که میتونه بخونه.

ما دوتا از این آنفولانزا ناجورا گرفتیم... اینقدر وحشتناکه ...اصلا خوب نمیشه.

چند شب پیش داشت تو اخبار میگفت چند نفر تا حالا از این آنفولانزا جدید مردن... من با نگرانی به آقای خونه گفتم نکنه ما هم از اینا گرفتیم... محمدجواد هم نگران تر از من گفت :حالا ما میمیریم بابا!!!

هفته دیگه میرم قم برای امتحانای پایان ترم.خدا کنه امتحانا به خوبی و خوشی برگزار بشه... اینقدر طولانی شده این درس که گاهی فکر میکنم هیچوقت تموم نمیشه.

قراره این پدر و پسر باهم تنها باشن و مصیبت دوری از منو تحمل کنند.

دلم میخواد یه جای با صفا یه ویلای نقلی وجمع و جور داشتیم گاهی میرفتیم سه تایی یه زندگی روستایی رو با هم تجربه میکردیم.

                   

اینم در ورودی ویلایی که توی ذهنمه... قشنگه نه؟

هم مباحثه ایم بارداره ... خانوادشون 4 نفری میشه. روحیه اش بیسته خداروشکر.

من بچه ها رو دوست دارم ولی از این که خودم یه بچه دیگه داشته باشم سرم گیج میره.اینقدر این موضوع توی روح و ذهنم پیچیده شده که نگو...بهش که فکر میکنم اضطراب میگیرم.

مخصوصا از  فکر صدای گریه بچه ها خیلی حالم بد میشه.

 

غرغر نوشت: آقای خونه هیچ میدونی چند وقته نیومدی اینجا؟

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خانوم خونه 91/11/2:: 6:56 عصر     |     () نظر

درباره

خانوم خونه
خانوم خونه هستم .گاه گاهی مینویسم از خودم و زندگیم ،نوشتن بهم حس خوبی میده و کمک میکنه خودمو بهتر بشناسم . قبلا یه وبلاگ داشتم که متاسفانه به دلایلی مجبور شدم ازش اثاث کشی کنم . و خوشحالم که میتونم ادامه همون مطالبو اینجا بنویسم. لطفا این وبلاگ را لینک نکنید!
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
پیوندها
لیست یادداشت‌ها
آرشیو یادداشت‌ها