شیرین پسر خیلی برایش دلتنگی میکندوالبته حسابی خدمت من میرسد.از ساعت چهارونیم که همسر رفته تا الان که ساعت ده وبیست دقیقه است(حدود شش ساعت)پانزده بار رفته دستشویی مخصوصا وقتی که میبیند من به چیزی غیر از او توجه میکنم یا غمگینم یا کمی غیر عادی هستم تعداد دستشویی رفتنهایش بیشتر میشود.
همسر دیروز میگفت باید بفرستیمش مهدکودک.چون زیادی به من وابسته شده اما نمی دانم چرااین موضوع اینقدر بغرنج شده .راستش من هم به شیرین پسر وابسته شده ام وهم نمی توانم به مهدکودکها اعتماد کنم وهم از اینکه او را از خانه دور کنم احساس گناه میکنم.از روزی که پسرم بدنیا آمده بارها با خودم فکر کرده ام که آیا من مادر لایقی هستم یا نه؟
همین الان هم به یاد پدرش افتاده و گریه میکند.مناضره دکتر احمدی نژادوآقای کروبی هم شروع شده.میروم ودوباره برخواهم گشت.
کلمات کلیدی: