بسم الله الرحمن الرحیم.
خوب الهی شکر بعد از مدتها فرصتی دست داد تا یه سری به اینجا (که در واقع یه سری به خودم و افکارمه) بزنم.
اگر جویای احوالات آقای خونه نازنین من باشید باید بگم که خوبه و طبق معمول اونور آب تشریف داره(تا اطلاع ثانوی!!). کار دستش هم به جراحی کشید و بعد از دوماه رفتن و اومدن بالاخره گچشو باز کردن و پینهای داخل دستشو کشیدن.الان خوبه فقط نباید چیز ای سنگین بلند کنه .
خدا خیلی رحم کرد که اتفاق بدتری براش نیوفتاد.
در ضمن من اصلا با ورزش مخالف نیستم اما اولا فوتبال که ورزش نیست !! و دوما برای هر سن و هر وضعیت بدنی ای یه ورزشی خوبه . ما که نباید به اسم ورزش به خودمون صدمه بزنیم...مگه نه؟
ترم قبل 20 واحد برداشتم وچون این ترم معمولا خیلی کوتاهه بخاطر عید و ماه رمضان در نتیجه حسابی به درس خوندن افتادم. خدا رو شکر نمره هام خیلی خوب شد و از نتیجه راضیم.
محمد جواد و تویه یه مدرسه مذهبی (غیر انتفاعی )ثبت نام کردیم. چون تو کلاس خودشون توی مدرسه دولتی هرکلاس اول40 تا شاگرد داشت فکرشو بکنید با این سیستمهای آموزشی که هرروز تغییر میکنه 40 تا بچه کلاس اولی چطوری میخوان باسواد شن
یه چیز دیگه که چند وقتیه میخوام بیام اینجا و در موردش بنویسم این مدارس دولتیه که دم درش یه تابلو زدن و نوشتن مدرسه قرآنیه فلان... و تنها زحمت قرآنی کردنشون همون یه تابلوئه ... تویه تمام مراسمها وجشنهاشونم ارکستر میارن و میزنن و میرقصند ... وچیزی که داره فراموش میشه حتی خواندن لفظی قرآنه چه در مراسمها و چه در سایر اوقات و خبری هم از آموزش و قرآن مداری برنامه ها تو این مدارس نیست ...عوضش کلاس شطرنج و موسیقی وزبان حرکات موزون تا دلتون بخواد!!!!
نمی دونم کی باید رسیدگی کنه ؟یا باید چیکار کرد؟ اصلا منظور از اون تابلوئه چیه؟
تویه همین مدارس مادرایی رو دیدم که معتقد بودن ماهواره دیدن برای پسر بچه ها ضروریه(پناه بر خدا!!!) چون اگه ماهواره نبینند یا مادراشون تویه خونه لباسهای بار جلوشون نپوشند بعدا با دیدن خانمهای بد حجاب دچار مشکل میشن!!!!!!!!!!!!
جاداشت مسئولان آموزش و پرورش گاهی جلساتی میذاشتن تو مدارس و چندتا روانشناس خداترس دعوت میکردن تا سطح فکر مادرا رو ببرن بالا تا به این خانومای کمی تا قسمتی محترم بفهمونن که حریم حجاب و حیا کجاست ... بفهمونن که به بچه ها حیا و تقوا یاد بدن ... وبا این تعلیم غلط ا ین کوچولوهای مستضعفو هل ندن تو بغل شیطون...
تو این مدت که نمینوشتم گاهی خاموش وآهسته میومدم و وبلاگاتونو میخوندم...
با آقای خونه داریم رو یه پروزه مهم کار میکنیم نتیجه که داد میامو براتون در موردش مینویسم فعلا به دعای خیر شما محتاجیم.
یه تحقیق هم میخوام برای جامعه الزهرا بنوسم اگه موضوع جالبی دارین استقبال میکنم.
کلمات کلیدی: