سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به یاد دارید که لذتها تمام شدنى است ، و پایان ناگوار آن برجاى ماندنى . [نهج البلاغه]

 

سلام.

اوضاع خوبه نیومدم غر بزنم خدا روشکر.

دیروز عصر به آقای خونه (که به طرز معجزه آسایی خونه بودن)گفتم "آقای خونه با اینکه اصلا اهل سینما رفتن نیستم اما خیلی دلم میخواد این فیلم ملک سلیمان نبی(ع) رو ببینم"

آقای خونه هم که اهل گردش و پارک و سینما و ... هستند سریع استقبال کردند از پیشنهادم و بعد از اینکه خودمونو جمع و جور کردیم ساعت پنج و نیم دم سینما فرهنگ بودیم(تقاطع شریعتی و خیابان دولت).

سینمای شیک و مجهزی به نظر میومد اما............. تمام بلیطهاشو تا ساعت ده شب فروخته بود متاسفانه... شل و ول شدیم حسابی .بعد مدتها ... اونم اینجوری ...

اومدیم سوار ماشین بشیم و برگردیم خونه که چشمم افتاد به یه مغازه خیلی بزرگ به اسم (خانه و آشپزخانه) مغازه بزرگ ،شیک و گرانی به نظر میآمد آنهم در آن نقطه استراتژیک از تهران !!!!

آقای خونه که متوجه نگاههای من شده بود گفت "میخوای بریم تو ؟" گفتم "آره ولی فکر میکنم خیلی گرون باشه جنساش.بریم نیگاه کنیم ."

راستش برعکس آقای خونه که زیاد حساب و کتاب نمیکنه توی خرج کردن من معمولا خیلی مواظبم و اگه خرج الکی بکنم جدا عذاب وجدان میگیرم.

رفتیم توی مغازه .البته نمیشه گفت مغازه .یه فروشگاه سه طبقه و خیلی بزرگ پر از کاسه و کوزه و سینی و کفگیر و ملاقه و..... شمعدون. قیمت اجناس روشون نوشته شده بود .سرویس هشتاد پارچه قاشق و چنگال یک میلیون تومان .قابلمه استیل متوسط (پنج نفره حدودا)صدوپنجاه هزارتومان .سینی ملامین چهل هزارتومان و.... همینطور مشغول سیاحت بودیم که یه پسر کوچولو که مامانش بی خیال رهاش کرده بود با محمدجواد دوست شد .واقعا دق کردیم تا پسر شیطونه رو راضی کردیم بره پیش مامانش و بین اونهمه چیزهای شکستنی و گرون با محمد جواد دنبال بازی نکنه.

طبقه سوم فروشگاه هم من و همسر داشتیم به یک شمع خاموش کن میخندیدیم که نزدیک بود محمدجواد یه کاسه با روکش حصیری رو بشکنه. که همسر به موقع به دادش رسید بعد که نگاه کردیم دیدیم قیمتش هشتاد و یک هزار تومنه...

و بالاخره شمعدون .انواع و اقسام شمعدونایی رو که فکرشو بکنید اونجا موجود بود .آقای خونه یه دفعه به من گفت "مگه چند وقت نیست دنبال شمعدون میگردی ؟ اینم شمعدون .انتخاب کن تا بریم"

با وحشت گفتم "آقای خونه!!! از اینا؟؟"

آقای خونه گفت "آره دیگه زود انتخاب کن . چون من دیگه خسته شدم .تا این پسره چیزی رو نشکسته زود باش.در ضمن این آخرین فرصتیه که داری .مگه شمعدون چیه که اینهمه طول کشیده خریدنش زود باش"

با دقت و وسواس قیمت شمعدونها رو نگاه کردم .واقعا گرون بودند به اندازه یک لیوان رنگی کمتر از ده سانت و ضخیم حدود دوازده هزارتومان . اما یه مدلی پیدا کردم که کمی حالت مثلی داشت و شش هزار تومان قیمتش بود . تقریبا ارزان ترین شی فروشگاه .قرمز و یاسیشو انتخاب کردم .آقای خونه هم پسندید و خریدیمشون .

خیلی قشنگن دیشب توی اتاق خوابمون روشنشون کردیم و اینقدر به نورشون نگاه کردیم که خوابمون برد .

شمعهای کوچیک توی لیوانها با شمعدونهای رنگی میتونن کلی تنوع بیارن توی زندگی مخصوصا اگه شبها بجای لامپ ازشون استفاده کنیم .(صرفه جویی در مصرف برق هم هست).

1-مطمئنم شمعدون ارزونتر هم میشه پیدا کرد و حتی زیباتر.

1/5-شاید بد نباشه شما هم به خانه و آشپزخانه سر بزنید برای ایده گرفتن و آشنایی میگم وگرنه قصد تبلیغ ندارم.

2-اطرافیانم گاهی میگن چرا دیگه وبلاگ نمینویسی بنویس ولی آدرسشو به ما نده !!!!!یه بند خدا هم که امروز میگفت مطمئنم داری با یه اسم دیگه مینویسی !!!!(فکر کنم علم غیب پیدا کرده بود)

3- ببخشید دیر به دیر بهتون سر میزنم هم گرفتار محمدجوادم و هم از درسام عقب موندم ولی به یادتون هستم .  


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خانوم خونه 89/8/15:: 3:50 عصر     |     () نظر

درباره

خانوم خونه
خانوم خونه هستم .گاه گاهی مینویسم از خودم و زندگیم ،نوشتن بهم حس خوبی میده و کمک میکنه خودمو بهتر بشناسم . قبلا یه وبلاگ داشتم که متاسفانه به دلایلی مجبور شدم ازش اثاث کشی کنم . و خوشحالم که میتونم ادامه همون مطالبو اینجا بنویسم. لطفا این وبلاگ را لینک نکنید!
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
پیوندها
لیست یادداشت‌ها
آرشیو یادداشت‌ها