سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنچه دیده بیند در دل نشیند . [نهج البلاغه]

 

دو سه سالی بود که جور نمیشد بریم مشهد زیارت امام رضا(ع). دلم عجیب گرفته بود ،احساس بیکسی و تنهایی میکردم هروقت کسی میرفت زیارت و برمیگشت آرزو میکردم ای کاش قسمت ما هم بشه ...دیگه کم کم با خودم فکر میکردم حتما گناهام اینقدر زیاد شده که دیگه امام(ع) نمیخواد من برم زیارت... غافل از اینکه او دنیای کرم و رحمت و مهربانی است...

آقای خونه که ماموریت بود یه شب خیلی دلم گرفته بود و داشتیم با هم چت میکردیم ...گفتم "آقای خونه یه چیزی میگم ،نه نگو ! اول بعله رو بده شرط و شروط هم نذار تا بگم چی میخوام"...بنده خدا آقای خونه هم قبول کرد ...گفتم "ما رو تا قبل از عید ببر زیارت امام رضا (ع)...

آقای خونه قبول کرده بود وانصافا مردونه هم پای حرفش وایساد این آخر سالیه که همه جا شلوغه و ...وبا اینکه خودش هم کلی کار داشت سه شنبه مارو برد مشهد با بهترین پذیرایی ممکن...طفلک کلی هم توی خرج افتاد و همه جوره سعیشو کرد که ما خوش بگذره و واقعا هم خوش گذشت...الهی که خداوند از خزانه غیبش مال فراوانی نصیبش کنه عوض این محبتی که به ما کرد و الهی که موقع گرفتن نامه اعمالش دلش شاد بشه .

 دلم  پر از احساس خوبه که نمیتونم توی غالب کلمات بیارمشون ...وقتی پامون به مشهد رسید انگار رسیدیم خونه خودمون ...نمیدونم دقت کردین یانه آدم وقتی میره زیارت قم یا مشهد یا ... توی این شهرها احساس غریبه بودن نمیکنه که هیچ  یه احساسی شبیه ورود به خونه پدریش ولی خیلی بهتر توی دلش پیدا میشه ...اصلا از لحظه ای که آدم قصد سفر میکنه برای زیارت انگار لطف امام و احساس میکنه یه شعف خاصی که گفتنی نیست و فقط حس کردنیه...

توی حرم که یه صفای فوق العاده ای داره ...

 

 

محمدجواد با آقای خونه با هم میرفتن زیارت چهارشنبه که رفتیم حرم برای نماز ظهر ... موقع برگشتن آقای خونه تعریف میکرد که آخرای اذان محمدجواد گفت" میخوایم چیکار کنیم؟"آقای خونه توضیح داده بود که میخوایم نماز جماعت بخونیم و محمدجواد یادش افتاده بود که وضو نگرفته .آقای خونه اول پیشنهاد کرده بود همینجوری بخونهبعد دیده این پسره ول کن نیست گفته بوده بیا تیمم کن .اما اینبار محمدجواد زیر بار نرفته بوده چون میدونسته تویه حیاط پر آبهواینجوری میشه که دقیقه 90 میرن حیاط و وضو میگیره.

جمعه ظهر نزدیک رفتنمون به راه آهن رفتیم یه مدرسه نزدیک هتل محل اقامتمون و رای دادیم به کوری چشم دشمنای اسلام.

خرید زیادی هم نکردیم چون برگشتمون جمعه عصر بود و وقت زیادی نداشتیم ترجیح دادیم به کارای مهمتر برسیم .یه مقدار نبات و یه چند تا زعفران و جانماز ...البته محمدجواد یادش افتاد که قول خرید عبا رو ازما گرفته قبلا و خلاصه رفتیم براش عبا خریدیم بعدا عکسشو میذارم شما هم ببینید ... من هم همونجا موقعیتو مقتنم شمردم و آقای خونه رو مجبور کردم یه عبا هم برای خودش بخره  ...چقدر هم به پدر و پسر میاد این لباس روحانی.

از این عکسای سه نفری هم انداختیم که منتاژ میکنن توی حرم .خیلی قشنگ شده.

امروز هم که برگشتیم و دیدیم مدرسه ها تعطیله ... 

اینا همش از میهمان نوازی امام رضا(ع) که راحت رفتیم و به سلامت برگشتیم .و اصلا اینکه قسمت شد بریم.الهی شکرت

وقتی داشتیم بر میگشتیم با خودم فکر میکردم و توی حال خودم بودم ...احساس میکردم آدمای مختلف از شهرهاشون میرن زیارت (زیارت ائمه(ع) یا امام زاده ها یا حج و زیارت پیامبر(ص)) و وقتی که بر میگردن انگار هرکدوم به ظرفیت قلب و روحشون نورانی شدن ...خدا کنه دوباره با گناه و گرفتار روزمرگی شدن زندگی و غفلت این سرمایه های معنوی رو از دست ندیم. 

(صلوات مخصوص به امام رضا (ع))

اللهم صل علی ، علی بن موسی الرضا مرتضی الامام التقی النقی و حجتک علی من فوق الارض ومن تحت الثری الصدیق الشهید صلاه کثیره تامه
زاکیه متواصله متواتره مترادفه کأفضل ماصلیت علی احد من اولیائک

 


پرودگارا، ‌بر علی بن موسی الرضای برگزیده ،‌درود و رحمت فرست . آن پیشوای پارسا و منزه و حجت تو بر هر که روی زمین و زیر خاک است. بر آن صدیق شهید درود و رحمت فراوان فرست، ‌درودی کامل و بالنده و از پی هم و پیاپی و پی در پی، ‌همچون برترین و درود و رحمتی که بر هریک از اولیائت فرستادی.
 
الهی قسمت همه آرزومندان بشه زیارت ضامن آهو امام رضا(ع).
 

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خانوم خونه 90/12/13:: 3:56 عصر     |     () نظر

 

نمیدونم چرا ما مسلمونا از این وحشیا حق توحش نمیگیریم که داریم توی این کره خاکی تحملشون میکنیم!

هتک حرمت به ساحت مقدس قرآن کریم ...


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خانوم خونه 90/12/13:: 3:55 عصر     |     () نظر

 

هر از چندگاهی وقتی که من و آقای خونه کاملا در صلح و صفا مشغول زندگی هستیم یه موضوعی پیش میاد که نظراتمون خیلی باهم فرق داره و گاهی این عدم توافق باعث بحث و کشمکش بینمون میشه وآرامش و رویایی بودن زندگیمونو از بین میبره .به فکر افتادیم بریم پیش یه مشاور ...امروز گفتم یه چرخی بزنم این اطراف ببینم کسی راه حلی به نظرش میرسه یا نه.چیزهای جالبی دیدم گفتم خوبه شما هم بخونید ...بالاخره مهارت حل اختلاف برای هر رابطه ای خوبه چه زندگی مشترک باشه چه رابطه دوستانه یا فرزندان وپدر و مادر یا....

در دعوا این کارها را انجام دهید.

اصول مهارت حل اختلاف.

مهارت هایی برای حل اختلاف .

 

 

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خانوم خونه 90/12/8:: 9:44 صبح     |     () نظر

درباره

خانوم خونه
خانوم خونه هستم .گاه گاهی مینویسم از خودم و زندگیم ،نوشتن بهم حس خوبی میده و کمک میکنه خودمو بهتر بشناسم . قبلا یه وبلاگ داشتم که متاسفانه به دلایلی مجبور شدم ازش اثاث کشی کنم . و خوشحالم که میتونم ادامه همون مطالبو اینجا بنویسم. لطفا این وبلاگ را لینک نکنید!
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
پیوندها
لیست یادداشت‌ها
آرشیو یادداشت‌ها