سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سنگى که به غصب در خانه است ، در گرو ویرانى کاشانه است . [ و این گفتار از پیامبر ( ص ) روایت شده است و شگفت نیست که دو سخن همدیگر را ماند که از یک چاه کشیده است و در دو دلو ریخته . ] [نهج البلاغه]

خب خدا رو شکر که ایام عید و روزهای میهمانی به خوبی و خوشی گذشت. منظورم اینه که میهمانیهای خودمان آبرو مندانه برگزار شد و انشائ الله که میهمانهای خوبی برای میزبانانمان بوده ایم و دل کسی را نرنجانده باشیم. به هر حال وقتی که با مردم بیشتر ارتباط داریم احتمال اینکه جمله ای، نگاهی ، اخمی،خنده ای از ماسر زده باشد و دلی رنجیده باشد بیشتر است.

هفته اول تعطیلات که به دیدن بزرگترها رفتیم و از میهمانهای خودمان پذیرایی کردیم و هفته دوم رفتیم مسافرت به اصفهان .به شهر تاریخ پرشکوه و بناهای قدیمی و پر اقتداری که سالهاست پابرجا مانده اند. اصفهان شهر جالبی است آنها که دیده اند میدانند منظورم چیست .مردمش افکار خاصی دارند یک اعتماد به نفس عجیب در رفتارشان مشهود است و در عین حال اکثرا مردمی مذهبی و اهل مسافرت و گردشند و تا آنجا که من متوجه شدم بسیار به طبیعت و گل و گیاه علاقه مند هستند و اصفهان هم با اینکه شهر بزرگی است اما خوش آب و هوا و سرسبز و پر از مکانهای دیدنی و تفریحی میباشد اینقدر که برای دیدن تمام این شهر زیبا به اندازه عمری وقت لازم است . مکانهایی مثل میدان امام ،منار جنبان ،کوه صفه،پل خواجو،باغ پرندگان و پروانه،مقبره علامه مجلسی ،...  . اما بگویم برایتان از خوراکیهای این شهر (من که هروقت رفتم اصفهان ? الی ? کیلو چاق شدم آنهم در مدتی کوتاه) گز و پولکی را که میشناسید ،گوشفیل ،فرنی با شیره انگور،حلیم و عدس ،آش شله قلمکار،حلیم بادمجان، خورش ماست(که نوعی دسر است)،بریان،لواشک ،قره قوروت ،پشمک و...

من و همسر از بازار امام یک دیگ مسی خریدیم و کلی ذوق زده شدیم که دیگر از این به بعد در ظرفی سالم غذایمان طبخ خواهد شد. از یکی از آشنایان هم آدرس یک عطاری را گرفتیم وقاشق وچنگال برنجی و نمک دریای ارومیه و صابون زیتون رودبار و کفگیر آهنی خریدیم که ماجرایی بود برای خودش. حتما صحبتهای دکتر روازاده را از تلویزیون یا رادیو شنیده اید(این خرید مربوط به همان سخنرانی میشود)

روز دوازدهم هم در راه برگشت از اصفهان همسر لطف کردند و مرا به آرزویم که دیدن ابیانه بود رساندند .روستایی باخانه های با قدمت بیش از ???? سال اگر اشتباه نکنم که دیوارهای خانه ها از خاکی سرخ رنگ پوشانده شده بود اگر منصفانه بخواهم نظر بدهم باید بگویم که بیشباهت به یک شهرک سینمایی نبود و یک حالت مصنوعی و باز سازی شده در بعضی از بناها به چشم میخورد اما مردمش فوق العاده خونگرم بودند .باورتان نمیشود اگر بگویم یکدست لباس معمولی زنان ابیانه بیش از ?? هزارتومان می ارزد. اما نسل جدیدشان متاسفانه متفاوت بودند از قدیمی ها یادخترکانی بامانتوهای تنگ و ... و یا بالباس ابیانه ای و موهای رنگ و مش شده . پیرمردی از اهالی به همسر گفت "همه جا خوب و بد دارد ما هم با حجاب و بیحجاب داریم در بین خانمها"  .

اما در این مدت که دور بودم از این خانه مجازی به یاد همه دوستان و آشنایان و همسایه ها بودم . وفراموشتان نکردم

?-یه چیز جالب .میدانستید بجز انگلستان همه کشورها قانون اساسی مکتوب و مدون دارند؟ و میدانستید که اصول قانون اساسی غیر مدون را باید در لا به لای قوانین عادی و عرف و عادات و رسوم شناخت و اجرا نمود ؟ (دوست دارم نظرتان را در این مورد بدانم)


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خانوم خونه 89/5/3:: 9:4 صبح     |     () نظر

درباره

خانوم خونه
خانوم خونه هستم .گاه گاهی مینویسم از خودم و زندگیم ،نوشتن بهم حس خوبی میده و کمک میکنه خودمو بهتر بشناسم . قبلا یه وبلاگ داشتم که متاسفانه به دلایلی مجبور شدم ازش اثاث کشی کنم . و خوشحالم که میتونم ادامه همون مطالبو اینجا بنویسم. لطفا این وبلاگ را لینک نکنید!
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
پیوندها
لیست یادداشت‌ها
آرشیو یادداشت‌ها