• وبلاگ : يادداشتهاي خانوم خونه
  • يادداشت : آينده پسرم...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 15 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام خوبي؟
    ببين شايد توي مهد مشكلي داره ، شايد مربي هاش خوب نيستن يا بچه ها اذيتش ميكنن
    چند جلسه باهاش برو و سركلاس بمون كنارش تا خيالش راحت شه
    سعي كن در هفته چند بار از خودت جداش كني و بذاريش پيش كسي مثل مادربزرگاش
    اگر مطمئن شدي كه مشكل از مهد نيست براش جايزه و تنبيه در نظر بگير يعني مثلا بگو اگه امروز خاله ت ازت راضي بود برات جايزه ميخرم يا اگه امروز موقع رفتن گريه كني عصر ديگه باهات بازي نميكنم
    اگه بچه همسنش اطرافتون هست اجازه بده وقت بيشتري رو باهاشون بگذرونه تا ترسش بريزه
    فكر كنم هرروز به مهد رفتن واسه يه بچه 4 ساله زياد باشه ، بچه گناه داره به خدا
    خسته ميشه بذار حالا كه خودت سركار نميري بچت از محيط خانواده و خونه لذت ببره
    وقتي شما از خير كار كردن گذشتي بذار يه فرقي بين بچت با كسي كه از كوچيكي توي اين مهد و اون مهد بوده داشته باشه
    ببين چه كاري رو خيلييييييي دوست داره بهش قول بده كه مثلا اگه اين هفته بچه ي خوبي باشي فلان كارو ميكنيم يا فلان بازي رو ...
    يا هديه براش بگيريد و بديد به مربيش كه بخاطر خوب بودنش بهش بده اينطوري كم كم جذب مهد ميشه و به مربي هم علاقه مند ميشه

    يه كاري كن كه تو راه بهش خوش بگذره براش شعر بخون يا قصه بگو

    اين وسط كمك گرفتن از اينترنت و مشورت با يك روانشناس كودك خالي از لطف نيست
    اما كلا اين سن، سنه حساسيه نگرانش نباش به مرور خوب ميشه انشاله
    فقط خيلي لي لي به لالاش نذار اگه چيزي رو ميخواد و الكي داد و بيداد ميكنه بهش بي محلي كن
    بچه ها وقتي بفهمن بزرگترا به چيزي حساس شدن بدتر لج ميكنن!

    آخه دختر نونت نبود آبت نبود مامان شدنت چي بود؟؟!:ديييييييييييييييييي

    الان داري با خودت چي ميگي؟

    اگه با خودت بگي: اينارو که خودم ميدونستم...خونت پاي خودته!:ديييييييي

    پاسخ

    هر روز نميره .از وقتي اومديم خونه جديد 2 روز از نه و نيم صبح تا دوازده ونيمخودمم باهاش ميمونم تازه...حالا چي ميگي؟هنوز مشكل اينو حل نكردم همش دارم به يكي ديگه فكر ميكنم ... زده به سرم نه؟