حس خوندن نداشتم بعدا خدمت ميرسم مي خونم اساسي
امروز همينجوري اومدم دوساعت از افطار گذشته ولي افطار نکردم!!!
سلام مامان محمدجوادجوني
چه ميكنه اين روابط عروس و مادرشوهر:-دي
تجربه ي ما در اين زمينه صفر بيده فقط ميتونم بگم خدا بهت صبر بده همين
------------------
خيلي كار خوبي ميكني محمدجواد رو ميذاري كلاس قرآن ، به بيدار شدن عادت ميكنه
سلام
خب وقتي خوشش نمياد ازين كارا نكن براش!
وقتي خوشش نمياد پيشنهاد نده!:دي
وقتي خوشش نمياد....
از قديم گفتن دوري و دوستي!:دييييييييييييييييييي
ولي نه جدي..... سعي كن خيلي توي پر و پاش نباشي.... بزار يه كم دوريتو ببينه و اون وقته كه ميفهمه چه عروسه ماهي هسي....
محمد جوادم كار خوبي ميكني...شب زودتر بخابونش....اما بزارش سر اين كلاسا.....كاش مامان منم اون وقتا منو به زور ميذاش اين كلاسا....البته اون موقه مث الان نبود...ولي خيليييييييييييييي پشيمونم از اون زمانام!!:((
تمام عدد ها براي من علامت سوال ديده مي شد
حالا که داشتي از بدي هاي مادر شوهرت مي گفتي ديدم بعضي هاش رو مادر شوهر منم داره اما من تا حالا بدي حساب نمي کردم. گرچه اون لحظات ناراحت مي شدم اما وقتي مي خواستم به بدي هاش فکر کنم تو ذهنم نميومد و الان فهميدم اينها هم جزو بدي هاست.
کاري که من کردم و نمي دونم درست بوده يا نه اينه که اتفاقا بر عکس تو هيچ وقت آماده براي کار کردن بهشون نبودم. نه خودم زياد اهل کارم نه دوست داشتم که اهل کار کردن براشون باشم.
البته جاري ام چون دقيقا مثل توئه هميشه مي دونم که بين اون و من فرق ميذارن و حتما اونو به خاطر اين کارهاش بيشتر تحويل مي گيرن. اما من مي گم به منچه. گرچه خيلي وقتها ناراحت ميشم از فرق هايي که بين من و جاري ام ميذارن اما بازم کار خودمو مي کنم و ميگم هرکار دوست دارن بکنن. من حتي دير به دير هم سر ميزنم به خانواده همسر و هميشه از اين شاکي ان از دست من
والا عزيز اگر مادرشوهر داري بلد بودم که خودم اين حال و روز و نداشتم. فکر کنم تو بيشتر بتوني منو کمک کني تا من تو رو